دومین شب یلدا...
سلام دختر نازم
چندشب پیش، شب یلدا بود
دومین یلدای من با تو
یلدا یعنی .....
سلام دختر نازم
چندشب پیش، شب یلدا بود
دومین یلدای من با تو
یلدا یعنی زندگی آنقدر زیبا و با ارزشه که یک دقیقه بیشتر شدنش رو باید جشن گرفت.
ومن باید قدردان پروردگارم برای تمام دقایق و حتی ثانیه های با تو بودنم باشم.
شب یلدا امسال مصادف شد با هیجده ماهگی پارمیس نازنین مامان .
هجده ماهگیت مبارک نفس مامان.
پس ارزشش رو داشت که با همه خستگی امروزم بخاطر دست گلی که شما به آب دادی ( یه بطری روغن رو خالی کردی رو موکت آشپزخونه و من تمام امروز در حال سائیدن لک بزرگ روغن توی هوای بس ناجوانمردانه سرد بودم) حوصله به خرج بدم و یه کیک خوشمزه درست کنم به مناسبت شب یلدا و البته هجده ماهگیت.
صبخ روز یکم دی شال کلاه کردیم وبردیمت شبکه بهداشت برای مراقبت دوره ایی و واکسن هجده ماهگی بازهم تکرار گریه تو بادیدن روپوش سفید ومن که مجبوربودم نوزاد چهل روزه ایی که داشتن قد و وزنش رو اندازه گیری میکردن برات مثال بزنم که ببین نی نی گریه نمیکنه ببین میخنده ....
خب برای چند دقیقه آروم شدی در نهایت با هزار مکافات......
وزنت: 11٬100
قدت: 87
واکسنت رو هم با تکرار تراژدی غم انگیز گریه تو زدیم ورفتیم خونه........
تو تمام این مدت هیچ واکسنی اینقدر اذیتت نکرده بود
از شدت درد پات حتی نمی تونستی بشینی گریه ات بلند میشد بوف بوف ودستت رو میذاشتی رو رانت( جایی که واکسنت رو زده بودن) و زار میزدی ،به تب خیلی شدیدی هم دچار شدی تا دیروز بعد از ظهر هم چنان تب داشتی،اشتهات هم کامل کور شده بود و فقط شیر مامانو میخوردی که اون هم به علت درد دندونت درست وحسابی نبود موقع شیر خوردن جیغت در میومد،دستت رو میذاشتی رو لبت و میگفتی بوف بوف،فکر کنم دندون نیشت داره بیرون میزنه یکی شون چند روز پیش بیرون زده بود جالب اینجاست برای هیچ کدوم از دندونات هم تا حالا اینقدر عذاب نکشیده بودی ،خلاصه جا ی سالم نداشتی یه اوضاعی بود بیا وببین حسابی زجر کشیدی.آخ مامانی نمیدونی چقدر برات غصه خوردیم اما به هر حال بخشی از مسیر رشدته و باید تحملش کنیم تا به سلامتی بگذره.
الانم که دارم این مطلب رو مینویسم ساعت 5:40 تازه خوابت برده منم که خوابم پریده گفتم از فرصت استفاده کنم تا شب چله سال دیگه نیومده این پست رو برات بذارم
اینم از عکسای این چند روز و جمعه هفته پیش که با عمو ،زن عمو وآیلین رفتیم پیکنیک:
این بزغاله کوچلو تازه به دنیا اومده بود تو وآیلین حسابی براش کیف میکردین
ببین به زحمت رو پاهاش ایستاده