از حرف زدنت بگم...
دختر نازم ماشاله روز به روز خانوم تر میشی،هر روز یه رفتار جدید هر روز یه کار جدید.
اول از حرف زدنت بگم:...
دختر نازم ماشاله روز به روز خانوم تر میشی،هر روز یه رفتار جدید هر روز یه کار جدید.
اول از حرف زدنت بگم:
چند روزیه یه برگ کاغذ گذاشتم رو کابینت تا کلمات جدیدی رو که تازگی یاد گرفتی یادداشت کنم که یادم نره و برات اینجا ثبتش کنم . یادمه بچه که بودم وقتی مامان بزرگ برامون تعریف میکرد که چه کلماتی رو به اشتباه چه جوری تلفظ میکردیم، کلی میخندیدیم و ذوق میکردیم ، حالا اجازه بده مامان بگه چه جوری حرف میزنی شاید بزرگ که شدی برات جالب باشه:
به نون میگی "نانو"
به دارو میگي دایو
به آشغال میگی "آغان"
آشغال دونی ......."آغانی"
تاب تاب عباسی......."تاب تاب عبایی"
آب بازی........."آب بایی"
تُرش............"تُش"
دستکش....دَدِش
بله..........."بَیه"
کتاب......تاب
دارو....دایو
پاره...پااِه
به دایی عباس میگی....." عبا" (اولین بار که متوجه شدم موقعی بود که رفته بودیم خونه شون وتو دربه در تو اتاقا رو میگشتی بعد میومدی میگفتی" عبا نیس" یعنی عباس نیست،هر چی هم میگیم بگو دایی عباس باز میگی "عبا عبا"
به بادکنک میگی "باد" اما همچنان داری تلاش میکنی کنک رو بهش اضافه کنی.
وقتی پرتقال میخوری لباتو غنچه میکنی و میگی تُش یعنی ترش.
کیفت رو میاری و میگی باس یعنی بازش کن.
به بارون هم میگفتی" آب بایی" گاهی اوقات هم میگی" بایون"
میپرسم پارمیس کلید مامان کو؟ میری پیداش میکنی میگی "اینه"
وقتی چیزی رو که میخوای و پیدا نمیکنی میای پیشم دستتاتو به دو طرفت باز میکنی میگی "نیس"قیا فه ات رو هم متعجب همراه با پرسش میکنی اونقدر خوشگل میشی که نگو.
صدای گاو،سگ،جوجه،مرغ و گوسفند رو تقلید میکنی:"مــــــا مــــــا" ، " بَپ بَپ" ، "جیک جیک" ، "گُد گُد" ، "بَع بَع"
پتو........"بَدو "
شبا وقتی پتو میکشم روت با پاهات میندازیش کنار وبا غر غر میگی َبدوووو بَدوووو.........یعنی پتو نمیخوام.
از جات که بلند میشی میگی یا اَیی یعنی یا علی
و دیگه اینکه میتونی بگی:
"عمو"
"ماهی"
"بد"
"نه"
"باد"
"آیینه "
"الله"
"عینک"
میشه گفت صحبت هامونو کامل متوجه میشی، مفهوم بالا و پایین ، عقب و جلو، رو میفهمی.
وقتی کسی اذیتت میکنه میگی ادب ادب فکر کنم منظورت بی ادبه!!باید تو حرفامون خیلی دقت کنیم که چی بهت میگیم چون دو روز بعد تحویل خودمون میدی.
وقتی سر رفتاری که داشتی ازت نارحت میشم و اظهار ناراحتی میکنم میپری بغلم ومنو میبوسی و اونوقت من دیگه چی دارم که بگم نفس مامان.
یه رفتار جالب دیگه ات تعصبت به وسایل من و باباست مخصوصا من ،وای ی ی اگه روسری من رو سرِ کسی ببینی داد و فریادت بلند میشه مامــــــان مامــــــان و اگه با اخطارت روسری مامانو بهت تحویل نده ه ه به زور متوسل میشی و کار به جاهای باریک میکشه .خلاصه به لطف تو کلید و موبایلم رو جا نمیذارم ، چند روز پیش داشتیم از مهمونی برمیگشتیم اشاره کردی به پیشخون و با اخم(یه اخم ترسناک)نگاهم میکردی و داد میزدی مامان مامان ،داشتی یادآوری میکردی کلیدم رو فراموش نکنم و خیلی موارد مثل این ،پارمیس جونه دیگه ،بادیگارد مامان.
عاشقتم عزیزم
به تازگی با عشق بغلم میکنی و دستت رو حلقه میکنی دور گردنم .
واقعا با وجود تو چیز دیگه ایی هم هست که از خدا بخوام.
ودیگه اینکه... به هر چیز گِردی میگی دودو
ودندونای نیشت هم درحال دراومدنه.