پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
سقف خونه ی ماسقف خونه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

دختر دانا و پرمهر مامان

دخترم نازمو خرید...

1393/9/5 13:23
نویسنده : مامان زهره
1,820 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز کاری کردی که از دستت عصبانی شدم.

بلند شدم، گفتم از دستت ناراحتم و به نشانه اعتراض ...

دیروز کاری کردی که از دستت عصبانی شدم.

بلند شدم گفتم از دستت ناراحتم و به نشانه اعتراض رفتم تو اتاق و مشغول شدم به اتو کردن لباس.

اومدی کنارم ،رومو برگردوندم و گفتم برو مامان از دستت ناراحته،ناراحتم کردی .

دستت رو گذاشتی رو شونه ام گفتی مامان ماماننگاهت کردم سرتو خم کردی و بهم لبخند زدی ،به لبخند بی نظیرت بر خلاف میلم  توجه نکردم .

دوباره تکون تکونم دادی و گفتی :مامااان، بازهم نگاه سرد من وبازهم لبخند تو....

داشتم برات دیووونه می شدم خواستم بغلت کنم و بچلونمت اما خب ....باید مامان جدی باشم قهر

یک دفعه اومدی  دستت رو انداختی دور گردنم و منو بوسیدی یه بوس صدا دار بهتره بگم ماچ کردی .

منو میگی داشتم بیهوش میشدم از بوسه ات اولین بار بود ازین کارا میکردی اونقدر بوست کردددددددم که نگو تو هم حسابی خندیدی و خوشحال شدی.

داشتم از خوشحالی میمردم ،دخترم براش مهم بود مامان ازش ناراحت نباشه تلاش کردی از دلم در بیاری ناراحتی رو تو چشمات خیلی واضح میشد دید .

از دیروز وقتی میخوای کار اشتباهی بکنی تا بهت میگم از کارت ناراحت میشم از انجامش منصرف میشی.

الهی مامان فدات   

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان پارسا دردونه
5 آذر 93 15:04
عزيززززززززززززم چه دخمل مهربونى مامانى از طرف منم بچلونش
مامان زهره
پاسخ
چشم حتمااااا
مامان عليرضا
9 آذر 93 1:38
قربون این پارمیس باهوش و نازنین برم.باز خوبه خواهر از دلت در میاره.ما که این چند وقته هر چی به علیرضا میگیم نکن مامان از دستت ناراحت میشه کارش رو انجام میده و بعم با یه ذوق از ته دلش در میره و بلند بلند از کاری که کرده میخنده. مریض نباشن و به خودشون آسیب نزننهر کاری کردن مهم نیست.ببوس دختر نازم رو
مامان زهره
پاسخ
وروجک اگه بدونین همین یه ساعت پیش چکار کرد یه پشتی گذاشتم دم در که نتونه رد شه اونقدر خدوشو بهش آویزون کرد که یه کله ملق زدو افتاد اونطرف پشتی تابلو بود حسابی دردش گرفته اما اصلا به روی خودش نیاورد پاشد بدو بدو اومد تو اتاق شرو ع کرد به خرابکاری
مامان عليرضا
9 آذر 93 1:39
راستی زهره جون چندتا عکس از دختری بذار ببینیم روی ماهش رو.خیلی وقته ازش عکس نذاشتی
مامان زهره
پاسخ
چشم حتما
مامان گلشن
9 آذر 93 19:25
دخمل نازی میدونه چطوری دلبری کنه
مامان زهره
پاسخ
خیلی خوشحالم که دختر دارم،عاشق این عشوه گری دختربچه هام
الهه مامان ارمین
11 آذر 93 19:16
عزیزم چه دختر مهربونی خدا حفظش کنه
مامان زهره
پاسخ
خدا پسر گل شما رو هم بهتون ببخشه