پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
سقف خونه ی ماسقف خونه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

دختر دانا و پرمهر مامان

گرمی گونه های تو به گرمای عشق

1397/2/5 19:34
نویسنده : مامان زهره
962 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا فضای امن من روز تولد توئه عزیزم آرامش اون چندروز توی بیمارستان، خنده های از ته دل من و بابا تو راه پله های بیمارستان .
اون شب که تنها تو بخش بستری بودم ،و فضای زیبای اون طرف پنجره کوهستان درخت درخت و درخت...
لحظه تولدت وقتی که هنوز رو تخت جراحی بودم دستام بسته بود تو رو به درخواست خودم آوردن که ببینمت وقتی پرستار نی نی کوچولومو نشونم داد وگونه های گرمتو با صورتم احساس کردم‌..‌‌.
این روزا چشمامو میبندم وگونه ات رو به صورتم میچسبونم و میرم به یه دنیای پر از آرامش...
(زمان تولد پارمیس منو از چه لذتی محروم کردن که نذاشتن لحظه تولدش بغلش کنم و لمسش کنم ...)
پارمیس میاد تو ذهنم با موهای خرگوشی و کش نارنجی راه راه و پالتوی طوسی...و اون لحظه که تو رو آوردن تو بخش و چون اولین نفر ندادنش بغل اون گریه کرد...
و اون لحظه ایی که با شوق و ذوق فراوون تو رو به آیلین نشون داد و گفت این آجیه منه...
اون دسته گل پر گل که همش جلوی چشمم میذاشتمشو شیرت میدادم و از دیدنش حظ میکردم...
اره عزیزای دلم دوستتون دارم عشقای من نفسای من
تا ابد...
تا وقتی که زنده ام و حتی بعد از مرگم...

پی نوشت:فضای امن مکان یا زمانی که فکر کردن بهش به شما آرامش میده تو کلاسای مشاوره که برگذار کردن آموزش دادن چطور اتفاقات تلخ اخیر رو با یهتصویر خوب جایگزین کنیم

پسندها (7)

نظرات (0)