پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره
سقف خونه ی ماسقف خونه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

دختر دانا و پرمهر مامان

اولین سفرت به مشهد مقدس

1393/12/22 1:48
نویسنده : مامان زهره
2,489 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنینم

زیارت قبول جوجه مامان،دختر گلم ،15 اسفند 93 راهی حرم مطهر اقای مهربانی ها امام رضا شدیم.جای همه اونایی که دوستشون دارم خالی بود برای خیلیا ...

سلام نازنینم

زیارت قبول جوجه مامان،دختر گلم ،15 اسفند 93 راهی حرم مطهر اقای مهربانی ها امام رضا شدیم.جای همه اونایی که دوستشون دارم خالی بود برای خیلیا دعا کردم به نیت خیلیا نماز زیارت خوندم وبه نیابت مامان شهناز زیارت کردم.

از اونجایی که عاشق حیوونا هستی ،رفتیم باغ وحش ،از دیدن حیوونا حسابی کیف کردی مخصوصا برای میمونا خنده،اونقدر براشون جیغ کشیدی واونقدر صداشونو تقلید کردی که نگو و نپرس،جالب اینجاست که هر وقت میپرسیم : پارمیس میمونا چکار کردن؟ شروع میکنی به بالا پایین پریدن.

تو این سفر عاشق بالا پایین رفتن از پله و اسانسور شدی،مخصوصا پله برقیبوسبا شجاعت میپری رو پله برقی بدون ذره ایی اشتباه و ترس ،یه ساعتی که تو فرودگاه بودیم کارمون این بود که از پله برقی بریم بالا با آسانسور بیایم پایین با اسانسور بریم بالا با پله برقی بریم پایین وگیج...............

خودت باید مشخص میکردی از پله بریم یا آسانسورخنده.

یه دفعه که داشتیم تو رستوران هتل غذا میخوردیم شروع کردی به غر غر منم گذاشتمت رو زمین و گفتم:دخترم برو به اون دختر کوچولو سلام کن بپرس از کدوم شهر اومدی و..... که بتونم تو این فاصله سریع غذامو بخورم چند لحظه بعد همه رو شونو برگردوندن سمت ما که  خانوم بیاین دخترتونو ببینین داره چکار میکنه.... منم وحشت زده از جام پریدم ببینم چه دست گلی به آب دادی ،نگو تو رفتی سراغ دختر کوچولو دستات رو گذاشتی رو لپاش و خوشگل بوسیدیش ،اونقد ناز و مهربون بوسیدیش که نظر همه رو جلب کرده بودی محبتبوس

همه میگفتن به به چه دختر کوچولوی مهربونی.

روزای اول خوب غذا میخوردی و خدا رو شکر غذای هتل رو میشد بهت داد بجز شام که اونم خوشبختانه همیشه کنار هر وعده شام سوپ  بدون فلفل داشتن ،صبحونه هم میخوردی .

پارمیس جونم عاااااشق کره هستی  اونقدر که بخاطرش زمین وزمان رو بهم میریزی .

بدیش اینجاست که کره رو خالی خالی بدون نون و مربا دوست داریسبزیعنی دوست داری مثل سیب کره رو گاز بزنیتعجب.

اما روزای آخر بد غذا شدی اونجا بود که سرلاک به داد دوتامون رسید.نا گفته نماند که سرما خوردی و تب کردی و کمی اذیت شدی.

در کل اولین سفرمون به همراه تو خاطره انگیز بود ،من عاشق اون عکسی هستم که من وبابا ،با لباس قاجاری انداختیم .

خیلی جاها دوست داشتم بریم که فرصت نشد اما انشاله دفعه های بعدی که شما بزرگتر شدی حتما با هم میریم و حسابی خوش میگذره.زیارتم که واقعا به دلم نشست ایشاله نسیب همه اونایی که آرزشو دارن بشه.

عکسهای زیادی هم از سفرمون دارم که سر فرصت میذارم تو وبلاگتخندونک

 

 

پسندها (8)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان محمد عارف
25 اسفند 93 17:45
سلام خانومی ... زیارت قبول ... ماشالا به این دختر ناز و مهربون
مامان زهره
پاسخ
علیک سلام...ممنون...ماشاله به جونتون
مامان آینده
26 اسفند 93 0:38
سلام عزیزم خوب هستی ؟ دختر گلت خوبه ؟ زیارتتون قبول
مامان زهره
پاسخ
سلام،ممنون خوبیم شکرخدا،ایشاله زیارت امام رضا قسمت شما هم بشه
مامان گلشن
7 فروردین 94 20:33
سلام. سال نو مبارک. زیارت قبول .ان شاالله روزیه هر سالتون پابوسیه امام مهربانیها باشه
مامان زهره
پاسخ
سال نو شمام مبارک به به چه دعای خوبی
شادی
15 فروردین 94 13:29
همیشه به سفر و گشت و گذار عزیزم. در مورد کره خالی خالی
مامان زهره
پاسخ
در مورد کره خالی خالی
مامان پارسا دردونه
20 فروردین 94 15:46
سلام عزيزم ،هم عيدتون مبارك هم زيارتتون قبول
مامان زهره
پاسخ
ممنون سال نو شمام مبارک
مادر بزرگ
13 اردیبهشت 94 0:27
سلام زیارت قبول باشه خوشگلم
مامان زهره
پاسخ
ممنون