پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
سقف خونه ی ماسقف خونه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

دختر دانا و پرمهر مامان

از مامان زرنگ تری...

تو هفته 25 رفتیم سونوگرافی آقای دکتر گفت810گرمی خیلی برات ذوق کردم میگفت چند گرمی از اونی که باید باشی تپل تری،اما خانوم دکتر گفت من دوکیلویی کم وزنم باید زیادتر بخورم،راستی پتویی که دارم برات میبافم چیزیش نمونده تموم شه خیلی خوشگل میشه حتما دختر با ذوقم خوشش میاد الهی فدات شم. شنبه 91/12/26 ...
26 اسفند 1391

به به چقدر قشنگن

اینم از لباسایی که تو سفرمون به مشهد برات خریدم من که از لباس بچه سر در نمیاوردم اما خانوم فروشنده خیلی خوب مامانو راهنمایی کرد و تونستم اینارو برات بخرم مبارکت باشه عزیزم فرصت زیادی برای خرید نداشتم اینارو تو کمتر از نیم ساعت انتخاب کردم وبرات خریدم امیدوارم به دردت بخورن     ...
24 اسفند 1391

سفر به مشهد

دختر نازم به امید خدا میخواییم راهیه زیارت حرم امام رضا بشیم خیلی وقته تصمیم گرفتیم تو دورانی که توی شکم مامان هستی تا فرصت باقی مونده وسفر هوایی برام ممنوع نشده ببریمت پابوس آقا امام رضا،میخوام تو اون مکان مقدس از ته قلبم سلامتیت رو از خدا بخوام. ...
19 اسفند 1391

زیبای من ....

زیبای من شمردن بلدم از خیلی سال پیش... اما این روزا گم میکنم لحظه ها و ساعتهارا... تقویم کوچکم را صدبار بیشتر نگاه میکنم... مدام مینشینم ومیشمارم روزهای با تو بودن را... هفته ها حالا برایم معنای دیگری دارد هم برای من هم برای آنهایی که بعد از احوالپرسی میپرسند الان هفته چندمی؟؟؟ و این یعنی چند هفته مانده تابه تو رسیدن.
17 دی 1391

یه قیلی بیلی هایی تو شکمم احساس میکنم...تویی دخترم؟

سلللللللام ای نی نی تنبل خسته شدم از بس منتظر یه تکون  از تو بودم. بعضی وقتا یه قیلی بیلیایی تو شکمم احساس میکنم اما نمیدونم تویی یا یه چیز دیگه،یالا مامان یه تکون حسابی بخور تا مامان کیف کنه برات اما خب الن 14 هفته و3روزته شاید انتظار زیادی دارم ازت نمیدونم عزیزم .از خدا سلامتیتو میخوام، بوووووس شب بخیر جمعه 91/10/8   ...
8 دی 1391

تمام وجودم پر از استرسه

سلام گلم مامان خیلی ناراحته خیلی نگرانم تمام وجودم پر از استرسه خیلی نگرانتم از اینکه تو نی نی نازم سالمی؟ اینکه کاری نکنم مریض شی گرفته تا اینکه چجوری بدنیات بیارم بزرگت کنم چجوری تا سونوی بعدی که نمیدونم کیه تحمل کنم تا از سلامتیت مطمئن شم روی ماهتو ببینم ودلم آروم شه..
14 آذر 1391

یه عالمه زنبور و جوجه و کفشدوزک...

سلاااام نی نی خوشگلم، امشب من وبابایی سوار قایق شدیم ...   شدیم ... سلاااام نی نی خوشگلم، امشب من وبابایی سوار قایق شدیم این اولین قایق سواری تو با من وبابا بود هر چند تو خودت تویه قایق خوشگل تو شکم مامانی عزیز دلم برات یه لباس خوشگل خریدم روش یه عالمه زنبور و جوجه و کفشدوزک داره یه عالمه باهاش بازی کردم تصور کردم تو ،توی این لباس چه شکلی میشی، ماه میشی میدونم عزیزم . اگه بدونم دخملی یا پسملی برات یه عالمه لباس میخرم.قلب مامان دوستت دارم عزیزم شب نازت بخیر زود زود بزرگ شو عزیز دلم،باااااای ...
19 آبان 1391

نی نیه کنجدیه مامان

ساعتها میشینم و به عکس سونوت نگاه میکنم هر چند اگه کسی ببینه میگه این که هیچیش معلوم نیست اما برای مامان همه چیش معلومه مدام عکستو میبوسم. به امید روزی که صورت ماهتو ببوسم نرمی پوستتو بالبم حس کنم این عکس کوچولوی سونو برای من یه دنیا میارزه. ...
16 آبان 1391

بهترین موسیقیه زندگیم...

سلام نی نیه مامان دیشب بالاخره اولین سونوگرافیمو انجام دادم الهی من فدای صدای بوم بوم قلبت بشم داشتی مامانو از خوشحالی وهیجان میکشتی کوچولوی من تو سونو همه چی خوب و طبیعی بود امروز 52 روزه میشی،خیلی هیجان انگیزه که نمیدونم دخملی یا که پسملی هر چی باشی هدیه ایی هستی که من وبابا از ته دل از خدا خواستیمت،به امید روزی که صحیح وسالم تو بغلم نشسته باشی خدا نگه دارت باشه نی نی مامان وبابا.وقتی عکس سونوتو به بابا نشون دادم یه عالمه قربون صدقه ات رفت ،خیلی دوست داریم عزیزم ...
16 آبان 1391